مقدمه
بیداری اسلامی مقوله ای است که همزمان با تهاجم همه جانبه غرب در جهان اسلام وعصر استعمار، شروع شد و از آغاز تا عصر حضرت امام خمینی(ره) مراحل گوناگونی را پیمود. این حرکت که مشخصا با اندیشه های کسانی چون سید جمال الدین اسدآبادی شروع شده بود، همواره در میان حلقه های محدود و معین تبارز یافت و هیچگاه نتوانست به مثابه یک گفتمان مسلط عمل کند. حتی در زمانی که این جریان توسط کسانی چون حسن البنا وسید قطب در مصر، ابعاد گسترده تری یافت، بازهم نتوانست وارد زندگی همه توده های مسلمان شود و طرحی نو در اندازد.
حضرت امام خمینی (ره) برای نخستین بار توانست گفتمان بیداری اسلامی را تبدیل به «عمل سیاسی » کرده و نه تنها آن را وارد حوزه عمل همه توده های مسلمان، بلکه وارد خاطر جمعی همه مستضعفان جهان کند. عجین نمودن حافظه جمعی با گفتمان بیداری اسلامی که از ضمیر روشن و آگاه و نفَس مسیحایی حضرت امام(ره) سرچشمه می گرفت، توانست در مدتی بسیار کم دستاوردهای کلانی برای جامعه اسلامی وجامعه بشری به بار آورد. نخستین ومهم ترین دست آورد آن بود که گفتمان بیداری اسلامی از یک خرده گفتمان تبدیل به گفتمان مسلط شد.
این حرکت اما، هیچ گاه به آسانی صورت نگرفت، بلکه گفتمان های مزاحم ورقیب، همواره درپی تنگ کردن عرصه برای آن بوده اند. گفتمان بیداری که به وسیله حضرت امام مهندسی شده بود، یک جریان مقطعی نبود، بلکه یک حرکت تاریخی بود که در طول تاریخ ادامه خواهد داشت و جاودانه خواهد ماند.
ایران به عنوان یک کشور به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر بر تحولات بینالمللی اثر گذار بوده است. این ویژگیها باعث شده که کشورمان منطقهگرایی را محور سیاست خود قرار دهد. ایران توانست در زمینههای تاثیرگذاری فکری، صدور تفکر مقاومت و مبارزه با استعمار نوین و استبداد و بازگشت به اسلام در ادوار مختلف به نوعی اعمال مدیریت کند. مدیریت کشورهای تازه استقلال یافته عربی و اسلامی، به ترتیب در جریان مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و نهضت 15 خرداد 42 از نمونه های تاریخی نقش هدایتگری ایران است. در این مقاطع جریان تاثیرگذار جدایی از سیاستهای دولت و حاکمان بود، که از ناحیه علمای دین و روشنفکران مذهبی و بعضاً ملی مدیریت میشد. چرا که در این مقاطع به ویژه در عصر پهلوی دولت بیشتر از بیرون (پیروی از مدل آتاتورک در ترکیه) الگو میگرفت. از این رو تاثیرگذاری در این دوره تاریخی محدود به منطقه و به خصوص کشورهای اسلامی بود.
انقلاب اسلامی، به عنوان پدیدهای که بر بنیاد ارزشهای دین با تکیه به روشها و شیوههای نوین دموکراسی، شکل گرفت والگوی جدید از مقاومت و مبارزه با استبداد و استعمار را به نمایش گذاشت، الگوی جدیدی از مدیریت در عرصه قدرت، سیاست و حاکمیت را متجلی و شکل جدیدی از تاثیرگذاری و متفاوت از کارکرد تاریخی مزبور را بنا نهاد و نوعی از جریان احیاگری، بیداری فکری و ایدئولوژیک را سامان داد و هدایت کرد. جمهوری اسلامی، برای اولین بار اصطلاح «امت اسلامی» به عنوان یک مفهوم انقلابی را وارد ادبیات سیاسی جهان کرد. در همین چارچوب تفکر منطقهگرایی به شکل نوین را در دستور کار قرار داد و فرایند تبدیل شدن به یک قدرت هژمون را پیشه کرد که امروز پس از سه دهه توانسته است به عنوان الگوی مسلط منطقه جایگاه خود را تعریف کند.
الگویی که با وجود هژمونهای برونزا و مداخلهگر مزاحم توانست به تقویت موقعیت و توسعه نفوذ خود ادامه دهد و حوزه نفوذ منطقهای خود را به حوزه جهانی اسلام ارتقا دهد. ایران نوین در شرایط فعلی نظم نوینی را نوید میدهد که بنیادهای معادلات سیاسی و امنیتی موجود را در اشکال نرم و سخت با چالشهای جدی و بیسابقه مواجه کرده است. بیداری اسلامی به عنوان یک پدیده متاثر از نهضت فکری جمهوری اسلامی در عصر حال در قالب یک جنبش اجتماعی، سازمانی و نهادهای نظامی مدعی رخ نموده است. این جریان در عرصه منازعات سیاسی و امنیتی علاوه بر اینکه موجودیت و نفوذ خود را به اثبات رسانیده است، میرود تا به قدرت بلامنازع نقش آفرین در سطح جهانی تبدیل شود.
تاریخ گواه است که حرکت ایرانیان در طول تاریخ همیشه همراه با تفکر و تأمل بوده و در صحنه جهانی حضوری آگاهانه داشته اند. بخشهایی از تاریخ ایران به خوبی نشان میدهد که ایرانیان در ادوار مختلف در عرصههای گوناگون سرآمد بودند و صراط ها و راههای جدیدی را نیز برای بشر نشان دادهاند.
قبل از اسلام دنیا در دست 2 امپراطوری روم و ساسانی بود و این 2 قطب قدرتمند برای دنیا تعیین تکلیف میکردند.
در دوران پس از اسلام ایرانیان که یکتاپرست بودند و به فنون اداره کشور آشنایی داشتند و از تمدن غنی نیز برخوردار بودند در مواجهه تفکر اسلامی با آغوش باز پذیرای آن شدند که حاکی از پختگی در نهان آنها بود. ایرانیان تفکر اسلامی را مطابق فطرت خود یافتند و این مسئله در کنار برخی بیعدالتیها و مسائل اجتماعی سبب شد روح بلند این ملت به سادگی اندیشه اسلامی را بپذیرد و هضم کند و تمدنی آراسته با تفکر اسلامی را ایجاد نماید. تمدن اسلامی در دوران حیات اجتماعی ایرانیان و در زمان علو اندیشه و فرهنگ اسلامی در این سرزمین باروری گسترده ای در زمینههای مختلف یافت در حالی که در این برهه شاهد نوعی سکوت در علم و اندیشه غربی از قرن ششم تا دهم میلادی بودیم.
در طول دو قرن دنیای اروپا تحت تأثیر متفکران اسلامی همچون ابنسینا و ابنعربی قرار گرفت و نحلههای مختلفی متأثر از این شخصیتهای بزرگ ایجاد شد و تمدن اسلامی فروغ خود را در ساحت غرب گستراند و به مرور زمان آنها نیز در سایه اندیشههای عالمان اسلامی به رشد علمی دست یافتند اما در بلاد اسلامی به دلایل مختلف داخلی و خارجی حرکت بالنده دچار فرود شد و نتوانست مسیر خود را ادامه دهد.
تمدن اسلامی تا آنجا از استحکام برخوردار بود که حتی افرادی چون مغولها که توحش داشتند و به سرزمین ما حمله کردند تحت تعالیم برخی علمای دینی همچون خواجه نصیرالدین طوسی دچار تحول فکری شدند و از آبشخور این اندیشه با صلابت نوشیدند. یکی دیگر از دوران ستایشبرانگیز در تمدن اسلامی ایران عهد صفویه است که البته این دوران را نیز نمیتوان بیاشکال دانست. در عصر صفویه چند اقدام مهم همچون ایجاد وحدت ملی در راستای دستیابی به ایران بزرگ و جمعآوری منابع اسلامی و اشاعه فرهنگ اهل بیت صورت گرفت که به دورهای ممتاز در تاریخ ما بدل شد که امروز نیز همان مسیر پیموده میشود.
پس از عصر صفویه بار دیگر به دلایل داخلی و خارجی و شکلگیری تفکر استعماری در صحنه بینالمللی تمدن اسلامی دچار رکود شد اما جنبش مشروطه علامت خوبی بود که جرقه بیداری فکری را زد . علمای دینی علمدار این تفکر بزرگ بودند که شرایط را تغییر میداد، اما جنبش مشروطه نیز در سایه تغییر شرایط رنگ باخت و به دلیل برخی تلاشهای بیرونی و فعالیتهای جریان غربزده داخلی راه به بیراهه برد و همه تلاشهای مصلحان اجتماعی و بزرگان دینی در این وادی بیدوام شد و کشور ما دچار دیکتاتوری سیاه گردید. پیروزی انقلاب اسلامی مقطع شکوهمند دیگری از تاریخ ایران است که بسیاری از وجوه ناقص ادوار قبل را در حرکتی تکاملی شکل جدیدی بخشید و امام خمینی (ره) به جای ایجاد امپراطوری به سبک گذشتگان سرزمینها و قلبها را به یکدیگر متصل کرد.
امروز شاهد ثمرات الهامبخش انقلاب اسلامی در تمامی نقاط دنیا هستیم اما برخی کشورهای بهانهجو که در میان آنها حتی کشورهای اسلامی نیز قرار دارند با جهل نسبت به ماهیت انقلاب اسلامی مدعی هستند که ایران بار دیگر دنبال امپراطوری است در حالی که انقلاب اسلامی به دنبال هویتیابی و بیداری جهان اسلام بوده و هیچ گاه در اندیشه گسترش سرزمین و امپراطوری نبوده است. مهمترین مسئله انقلاب اسلامی بازگشت به هویت خویش بود و در سایه این نگرش استقلال در عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شکل گرفت و موجی از افکار جدید ایجاد شد.
از بدو پیروزی انقلاب اسلامی توجه به خودباوری و ایستادگی بر توانایی خود تحت رهبری داهیانه حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیتالله خامنهای در درون جامعه ما سرایت کرد و اگر ایران امروز صاحب دانش و فناوری بویژه فناوریهای نوین مانند فناوری هوا و فضا و فناوری نانو است این همه منوط به روح بیداری اسلامی و انقلابی در ملت ایران است.