از نگاه جامعهشناختی، احزاب با انگیزههای مختلف و در شرایط متفاوتی شکل میگیرند. نظریهپردازان معتقدند که ریشههای شکلگیری احزاب ارتباط مستقیم به پایگاه اجتماعی و ساخت سیاسی آنها دارد. از این منظر برخی از احزاب در شرایط خاصی تشکیل میشوند که با پایان یافتن شرایط مذبور، عمر آنان نیز خاتمه مییابد. هچنین گروه دیگری از احزاب دولتساخته (دولتی) میباشند. این احزاب برای بقاء در قدرت، محفل خود را گسترش داده و به صورت یک حزب قدرتطلب، سعی میکنند حیات سیاسی خود را تداوم بخشند. حزب کارگزاران در شرایط خاصی شکل گرفت و برای بقاء در قدرت، ضرورتاً حالت محفلی خود را به شکل حزب تغییر داد.
با روی کار آمدن دولت آقای هاشمی رفسنجانی، روند اقتصادی کشور دگرگون شد و دیدگاه اقتصادی دولتی جای خود را به اقتصاد بازار داد. طبعاً دگرگونی سیاستها، نیازمند دگرگونی در مدیریتها بود. اما مدیرانی که بعدها به «کارگزاران» معروف شدند، با تغییر شرایط همراه گردیدند و به نوعی به آقای هاشمی اطمینان دادند که میتواند در چارچوب سیاستهای جدید به آنها اعتماد کند .
آقای هاشمی پستهای حساسی به مدیرانی نظیر آقایان عبدالله نوری، غلامحسین کرباسچی، محمد هاشمی، عطاء الله مهاجرانی، محسن نوربخش، محمد علی نجفی و مصطفی هاشمیطبا داد. این گروه که از سابقه غلیظ مواضع موسوم به چپ برخوردار بودند، با یک چرخش 180 درجهای رودرروی جریاناتی نظیر مجمع روحانیون مبارز قرار گرفتند. این چرخش به گونهای بود که گفته میشود در آن سالها مقالاتی از سوی آقای مهاجرانی و آقای روغنیزنجانی در روزنامه اطلاعات علیه سیاستهای اقتصادی دولت مهندس موسوی نوشته میشد، به طوری که در سال 1369 مهندس موسوی در تحلیل رفتار این گروه از عنوان «قدرت طلب» استفاده کرد. در چنین وضعیتی مجلس سوم پایگاه مجمع روحانیون مبارز و گروههای نزدیک به آن محسوب میشد. با توجه به جبههگیری جدید گروه غیر رسمی کارگزاران و سمتهای کلیدی افراد این گروه در برنامه پنج سالۀ دولت آقای هاشمی، این مهم میتوانست مانعی در راه اجرای سیاست گروه مذکور محسوب شود. از اینرو در جریان انتخابات مجلس چهارم (1371) بسیاری از کاندیداهای مجمع روحانیون مبارز و طیفهای همسو (90 نفر) توسط وزیر کشور وقت (عبدا... نوری) و هیأت اجرایی رد صلاحیت گردیدند.این در حالی بود که مجموع کاندیداهای رد صلاحیت شده توسط شورای نگهبان حداکثر به 40 نفر میرسید. اما در طول چهار سال فعالیت مجلس چهارم، افتراق میان جناح راست و کارگزاران نیز نمایان میگردد که استیضاح برخی از وزرای کابینه هاشمی رفسنجانی و فشار برای تغییر وزرای اقتصادی و رئیس کل بانک مرکزی، نشانگر چنین تضادی است. در آستانه انتخابات مجلس پنجم، روزی که با رایزنی رئیسجمهور وقت (آقای هاشمی رفسنجانی)، قدرتطلبان موفق نشدند در لیست سی نفری جامعه روحانیت مبارز تهران، حداقل پنج نفر را بگنجانند، فردای آن روز رئیسجمهور در مصاحبه با روزنامه ایران اعلام میکند، حال که دوستان اجازه ندادند که کارگزاران در فهرست سی نفره تهران سهمی داشته باشند، بنده به همکاران خود در دولت حق میدهم که با نام و تشکیلات مستقلی وارد انتخابات شوند. بلافاصله پس از این اظهار نظر
هاشمی رفسنجانی، همکاران وی در دولت اقدام به تأسیس گروهی مستقل نمودند و رسماً وارد انتخابات مجلس پنجم شدند و پس از آن همواره از حمایتهای رئیسجمهور برخوردار بودند. در مورد چگونگی ارتباط گروه کارگزاران سازندگی با آقای هاشمی رفسنجانی سؤالات گوناگونی مطرح است، از جمله اینکه آیا حزب کارگزاران سازندگی با دستور و راهنمایی ایشان تشکیل شده؟ آیا آقای هاشمی خود نیز در حزب کارگزاران دخیل است؟ آیا آقای هاشمی در تجهیز و تقویت کارگزاران نقش دارد...؟
آنچه مسلم است، اینکه مؤسسین حزب کارگزاران سازندگی از اعضای کابینه آقای هاشمی بودند و چهل درصد مؤسسین نیز با آقای هاشمی نسبت فامیلی داشته و همچنین در دولت ایشان برای راهاندازی و پیشبرد حزب خود، از رانتهای اقتصادی بهره بردند.
اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران غلامحسین کرباسچی، محمد هاشمی، علی هاشمی، محسن هاشمی، فائزه هاشمی، محمد عطریانفر، محمدعلی نجفی، عطاءا... مهاجرانی، محسن نوربخش، سید حسین مرعشی، مصطفی هاشمیطبا، غلامرضا فروزش، فاطمه رمضانزاده، اسماعیل جبارزاده، یدا... طاهرنژاد، هدایت آقایی، اسحاق جهانگیری، رضا ملکزاده، ایرج فاضل، عبدالناصر همتی، رضا امرالهی.
این گروه در طول عمر محدود خود چندین بار با چالشهای جدی روبرو بودهاست. این چالشها، گاه از بیرون کارگزاران را تهدید میکرد و گاه از درون تشکیلات رخ مینمود.
اولین چالش جدی هنگام تولد رسمی کارگزاران در برابر آنها ایجاد شد. در این مرحله شدیدترین اعتراضات از این ناحیه به کارگزاران وارد میشد که با تشکیل یک حزب «دولتساخته»، موجب هدایت امکانات دولتی به مبادی و مجاری حزبی میشدند.
چالش دوم «خروج تعداد قابل توجهی از اعضای اولیه گروه از دایرۀ این حزب (10 وزیر) بود» که در پی عدم توان پاسخگویی به چالش قبلی روی داد.
سومین چالش «ناتوانی در استمرار بخشیدن ریاستجمهوری آقای هاشمی رفسنجانی بود» که گروه کارگزاران سعی داشت با اصلاح این اصل از قانون اساسی، که انتخاب یک نفر به ریاست جمهوری بیش از دو دوره را منتفی میداند، زمینه را برای انتخاب مجدد آقای هاشمی رفسنجانی فراهم نماید.
چهارمین چالش کارگزاران، مشکلاتی بود که برخی از اعضای مرکزی گروه با آن مواجه شدند. به طور مثال «فروزش وزیر سابق جهاد سازندگی برای پاسخگویی به برخی از نابسامانیها احضار میشود ... » و از قانونشکنیهای این گروه در کرمان خبرهایی میرسد. همچنین ماجرای شهردار تهران و زندانی شدن دبیر حزب کارگزاران به جرم تخلفات گستردۀ مالی در شهرداری تهران، چالش درونی و بیرونی دیگری را در حزب کارگزاران به منصۀ ظهور میرساند. بخصوص اینکه یکی از اتهامات آقای کرباسچی پراخت مبالغ زیادی از بودجۀ شهرداری به آقای علی هاشمی برای هزینۀ تبلیغات انتخاباتی مجلس پنجم بود. حزب کارگزاران سازندگی- که بر پایه حضور و دسترسی اعضای آن به مصادر اجرایی و بودجههای دولت، توان اعمال جابجایی و تغییرات گسترده در مقررات و مصادیق مختلف مالی را داشته است- در طول دولت سازندگی و پس از آن، توانسته است با تخلفات گسترده و بهرهگیری از رانتخواری ، حجم عظیمی از توان و پتانسیل مالی و اقتصادی را از بیتالمال و به سمت خود جذب نماید. از نمونه این گونه تحرکات و اقدامات آلوده اقتصادی، میتوان به فعالیتهایی اشاره کرد که به مدد حضور یکی از عناصر سازندگی در مسئولیت شهرداری پایتخت در سالهای دولت سازندگی و دولت اول اصلاحات صورت گرفته است.
عمدۀ این اقدامات که در پوشش عمران و آبادانی و فعالیت اقتصادی در جهت امور خیریه صورت گرفته است، دارای مصادیق متعدد و همچنین بسیار وسیعی است که موجب جابجایی، سوء استفاده و هدر رفتن ارقام کلانی از بیت المال مسلمین و تضییع حقوق شخصیتهای حقیقی و حقوقی متعدد شده است. در ادامه به روشنگری پیرامون آقای غلامحسین کرباسچی بعنوان شهردار سابق تهران و دبیر کل این گروه پرداخته میشود.