برنامه‌های زاکانی مبتنی بر گفتمان پیشرفت اسلامی است
رئیس ستاد انتخاباتی زاکانیرئیس ستاد انتخاباتی زاکانی گفت: بنده از نزدیک در جریان تدوین برنامه‌های اقتصادی آقای زاکانی هستم و ادعا می‌کنم این برنامه‌ها مبتنی بر گفتمان پیشرفت اسلامی است و راه حل‌های مناسب و واقعی برای مشکلات اقتصادی امروز کشور دارد.

به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی جبهه حماسه سازان انقلاب اسلامی متن زیر تجمیع دو مورد سخنرانی الیاس نادران استاد برجسته اقتصاد دانشگاه تهران، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و رئیس ستاد انتخاباتی «جبهه حماسه سازان انقلاب اسلامی» است که اولی در نشست مشترک اعضای دبیران شهرستان‌های جمعیت رهپویان و جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در تاریخ 23 فروردین 1392 در حسینیه اول مظلوم تهران و دومی در نشست اعضای ستادهای مردمی دکتر زاکانی در مراکز استان‌های کشور در تاریخ 19 اردیبهشت 1392 در محل ستاد انتخاباتی جبهه حماسه سازان انقلاب اسلامی ایراد شده است که پس از تلفیق و بازنویسی منتشر می‌شود:

روابط عمومی جبهه حماسه سازان انقلاب اسلامی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

بنده قصد دارم در خصوص ضرورت حضور دکتر زاکانی و چرایی انتخاب ایشان از طرف «جبهه حماسه سازان انقلاب اسلامی» برای انتخابات ریاست جمهوری صحبت کنم تا اول خود ما کاملا همفکر شویم و بتوانیم سایرین را هم توجیه کنیم؛ بعد درباره شیوه فعالیت هم نکاتی را بیان خواهم کرد. خوبه که در مقدمه عرض کنم بیانات حقیر تعریضی به سایر نامزدها خصوصا افراد نزدیکتر به تفکر ما نیست و فقط در مقام مقایسه به صورت ایجابی برتری های دکتر زاکانی را اشاره می کنم.

 

زاکانی یک بسیجی مومن و انقلابی است/ چندین بار مجروح و یک بار هم شیمیایی شد اما دست از جهاد برنداشت

ما همه ادعای اولمان انقلابی و بسیجی بودن است و لذا اولین ضرورت حضور دکتر زاکانی ضرورت حاکمیت تفکر و فرهنگ بسیجی در کشور است. حضرت امام خمینی (ره) دوم آذر 1367 در پیام مهم تشکیل بسیج دانشجو و طلبه، اینچنین فرمودند: «اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین‏انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الاّ هر لحظه باید منتظر حادثه ماند.» ادعای بنده این است که متاسفانه پس از دوران دفاع مقدس تاکنون این نوای دلنشین در صحنه اجرایی کشور به طور کامل طنین انداز نشده است و امیدی که از سوم تیر سال 84 در دل ها ایجاد شد دیری نپایید که به یاس تبدیل شد. مگر الان چشم طمع دشمنان از ما دور شده؟ یا مگر ما همین الان هرلحظه منتظر یک حادثه تلخ از جانب دشمنان خارجی و دنباله های داخلی آنها نیستیم؟دوستان نادان هم که جای خود دارد.

در دوران سازندگی که جریان سیاسی حاکم با غفلت از خط اصیل فکری ـ فرهنگی انقلاب، به سمت اشرافیگری متمایل شد و الگو شدن توسعه غربی به جای بهره گیری از ظرفیت عظیم نیروها و فرهنگ غنی دفاع مقدس کار را به جایی رساند که جریان اصلاحات با شعار آزادی، جامعه مدنی و توسعه سیاسی پیروز شود.

در دوران دوم خرداد هم که اساسا گفتمان حاکم هیچ سنخیتی با تفکر بسیجی نداشت و تلاش جریان اصلاحات نهایتا به سمت براندازی پیش رفت که خدا خواست و روزنه امید در شورای شهر دوم شکل گرفت و ورق برگشت اما نهایتا میدان‌دار شدن جریان انحرافی در دولت احمدی‌نژاد کار را به جایی رساند که امروز می بینید رئیس جمهور مملکت می آید برای تداوم قدرتش حتی شئونات جایگاه رئیس جمهور را هم رعایت نمی کند و در حد یک تنظیم کننده میکروفون برای مشایی عمل می کند.

الان برای انتخابات حساس پیش رو باید از یک بسیجی مومن و انقلابی مثل زاکانی حمایت کرد که هم سابقه روشن و شفاف در دفاع مقدس 8 ساله اول در جبهه را دارد و هم دو تا 8 سال بعدی یعنی در دولت های سازندگی و اصلاحات در خط مقدم حزب اللهی ها با اشرافیت و تفکرات التقاطی مبارزه کرده است. شما مقایسه کنید در میان این کاندیداها ببینید کمتر کسی است که مثل زاکانی بدون اینکه سمت خاصی هم داشته باشد بعنوان یک بسیجی 15 ساله رفته جبهه و 62 ماه سابقه جهاد مستمر در خط مقدم آنهم در سخت ترین کارها را دارد؟ اول تخریب و بعدش هم اطلاعات و عملیات که جلوتر از خط مقدم هست بوده است. سال 62 مجروحیت شدید داشته ولی باز به خط مقدم برگشته و چندین مرتبه دیگر هم مجروح و شیمیایی شده است.

بعد از جنگ هم نرفت مثل خیلی ها کاسبی راه بیندازد و حتی از راه حلال تجارت کند. رفت دانشگاه و بازهم آرام و قرار نگرفت. درجه سرداری را از سپاه قبول نکرد و خواست بسیجی بماند؛ در یک مقطع طولانی به همین دلیل حقوقش از سپاه قطع شده بود و مجبور بود در کنار درس خواندن، مسافرکشی کند تا بتواند در بسیج دانشجویی کار داوطلبانه انجام دهد، خب بسیج دانشجویی را رشد داد و متحول کرد. تصور کنید ـ حالا که خودش اینجا نیست می توانم بیان کنم ـ خیلی سخته که یک نفر زن و بچه اش شهر قم باشند و آخر هر هفته با موتور آنهم با یک دست سالم برود قم و دومرتبه اول هفته برای درس خواندن و ادای وظیفه مسوولیت در سازمان بسیج دانشجویی به تهران برگردد.

همین شد که بسیج دانشجویی توانست مقابل اعوجاجات دوم خردادی‌ها در فضای سیاسی کشور ایستادگی کند و با بدنه دانشگاهی شان یعنی دفتر تحکیم وحدت موازنه قدرت ایجاد کند. این عدالتخواهی که امروز لق لقه زبان خیلی ها شده در آن زمانه سخت به مطالبه عمومی تبدیل شد که اثرش را بعدا در پیروزی گفتمان اصولگرایی دیدیم.

 

زاکانی همواره بر مدار ولایت حرکت کرده است/ توفیق نظارت بر بخش اقتصادی برنامه دولتش را دارم

حالا مهمترین ویژگی یک بسیجی چه چیزی غیر از ولایتمداری است؟ ولایتمداری حقیقی هم غیر از ولایت پذیری است. ما اصلا با مخالفین ولایت کاری نداریم اما در موافقین هم فرق هست بین کسی که منظومه فکری رهبری را میشناسد و در مدارش حرکت می کند تا کمتر اشتباه کند با کسی که فهم درستی ندارد و دائم اشتباه میکند یا اساسا معتقد به فهم نیست و با عملگرایی توجیهش می‌کند.

ما معتقدیم نوع نگاه به ولایت فقیه در سه دوره گذشته غلط بوده است و هر کدام از سه رئیس جمهوری که سر کار آمدند، به نوعی با رهبری زاویه داشتند یا به دلیل فهم غلط دچار زاویه شدند. دولت کارگزاران در مسائل فرهنگی و مدل توسعه اقتصادی سرمایه داری و ضد عدالت اجتماعی متضاد با نظر ولی فقیه عمل کرد و خود هاشمی هم خودش را در عرض رهبری می دید. خاتمی و جریان اصلاحات که ادامه دولت هاشمی بودند، نگاهشان به ولایت فقیه حداقلی و از سر ناچاری به دلیل قانون اساسی بود، علاوه بر اینکه در سیاستهای فرهنگی و خارجی به مر نظرات رهبری عمل نکردند. احمدی نژاد هم که ادعای عجیب پدر و پسری کرد الان مثل یک پسر لجباز نسبت به پدرش عمل می‌کند.

الان باید یک بسیجی مومن ولایتمدار و منطقی سر کار بیاد که مقلد رهبری باشد و بشود به سرباز ولایت بودنش اعتماد کرد و این را در گذشته اش نشان داده باشد. هم حکم علنی رهبری را گوش بدهد؛ هم دستورات خصوصی ولی فقیه را قبل از علنی شدن اطاعت کند؛ هم با تسلطش به منظومه فکری رهبری، پیش بینی کند که آیا کار و موضعش مطابق خواست ایشان هست یا نه. زاکانی کسی است که همیشه فعال بوده و دیکته نوشته دارد و می توانست زاویه پیدا کند اما عملکرد گذشته اش در جبهه و جنگ، در دانشگاه و بسیج دانشجویی، در نمایندگی مجلس و عملکرد سیاسی اش نشان داده که همواره در مدار ولایت بوده است.

من چند نمونه را که خودم مطلعم یا شاهد بودم به عنوان شاهد مثال عرضم مطرح می کنم: در ماجرای یکشنبه سیاه مجلس هشتم که طرح وقف دانشگاه آزاد تصویب شد، مشخصا بنده و آقای زاکانی در مخالفت صحبت کردیم. روز سه شنبه تجمع دانشجویی در اعتراض به وقف مقابل مجلس برگزار شد و چند نماینده از جمله دکتر زاکانی در جمع دانشجوها سخنرانی کردند. خب زاکانی کسی بود که همیشه متضاد جاسبی تعریف می شد و در مجلس هفتم با تحقیق و تفحص مقابله عملی کرده بود، اما در جمع دانشجوها فقط تاییدشان نکرد بلکه ضمن نسبت به تندروی و هتک حرمت کلیت مجلس تذکر داد و البته برخی از همان تندروها علیهش شعار دادند. اما دو ماه بعد رهبر معظم انقلاب در افطاری دانشجویی همین تذکر را به جمع دانشجویی دادند و فرمودند یک عده ای  تندى و جوانى کردند و شعارها افراطى بود.

نمونه دوم در ماجرای ورود دانشجویان به داخل سفارت انگلیس رقم خورد. وقتی دانشجویان داخل سفارت شدند، بعض هاشون با ما تماس گرفتند از جمله به آقای زاکانی که تو دفتر جمعیت رهپویان جلسه هفتگی داشت تلفن زدند و گفتند اینجا شایع شده که دکتر زاکانی که مسئول اسبق بسیج بوده پشت این قضیه است. خیلی ناراحت شد و بهشون گفت تجمع مقابل سفارت خودجوش و مقدس و درست بوده ولی داخل رفتن حتما مورد تایید آقا نخواهد بود و حتی در سرمقاله پنجره هم به این موضوع اشاره کرد. خوب دیدیم که چندماه بعد مقام معظم رهبری بازهم در افطاری دانشجویی شان به همین مساله اشاره کردند.

البته در مشروح سخنان تلویزیونی پخش نشد ولی همه کسانی که آن شب آنجا حاضر بودند شنیدند و در برخی از رسانه های مجازی هم منعکس شد که رهبری احساسات جوانان را درست ولی داخل رفتنشان را نادرست دانستند و با تندروی در اجتماعات دانشجوئی ابراز مخالفت کردند.

نمونه سوم هم که نیازی به اشاره بنده ندارد؛ در این مدت یک سال اخیر شما بررسی کنید کدام کاندیدای ریاست جمهوری بیشتر از دکتر زاکانی به تبیین «گفتمان پیشرفت اسلامی» که مد نظر رهبری است پرداخته است؟ نه اینکه فقط شعار بدهد، نه؛ باز کردن مقوله پیشرفت اسلامی و پرداختن به مبانی نظری آن.

من خبر دارم که تمام برنامه هایی که ایشان با کمک استادان دانشگاه و حوزه تنظیم کرده و بنده هم توفیق نظارت بر بخش اقتصادی اش را دارم همه منبعث از این گفتمان است و مبانی نظری برنامه ها و چکیده کاربردی آنها برای برنامه های دولت آینده مبتنی بر نگاه اجتهادی امام و رهبری تدوین و آماده ارائه شده است.

 

شجاع و پاک دست بودن زاکانی که واضح است؛ او فسادستیزترین کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری است

بنده از نزدیک در جریان تدوین برنامه های اقتصادی آقای زاکانی هستم و ادعا می‌کنم که این برنامه ها مبتنی بر گفتمان پیشرفت اسلامی است و راه حل های مناسب و واقعی برای مشکلات اقتصادی امروز کشورمان دارد که در وقت مقتضی منتشر خواهد شد. اما معتقدم اگر در کنار برنامه های خوب و کارشناسی شده، با مفاسد اقتصادی برخورد ریشه ای و قاطع صورت نگیرد، حکایت شبیه استخری می شود که در زیر آن شکاف عمیق وجود دارد و هرچه آب بریزی پر نخواهد شد. لذا لازمه اجرای برنامه اقتصادی درست، تدبیر صحیح درباره مفاسد اقتصادی است.

در فرمان 8 ماده ای رهبری به سران قوا تاکید شده که اولا مبارزه با فساد اقتصادی باید بی مماشات و قاطع باشد و از دانه درشت ها آغاز شود، ثانیا با آغاز مبارزه جدی نعره ها برخواهد خواست و ثالثا با دست ناپاک نمی توان به مبارزه عملی پرداخت. پرونده دولتهای سازندگی و اصلاحات که در این زمینه تاریک است. در بدنه دولتهای سازندگی و دوم خرداد افراد پاک و خدوم زیادی هم بودند اما غلبه با امثال کرباسچی، پرونده کرسنت، استات اویل، پتروپارس و اینها بوده است.

مردم دیگر شعار مبارزه را قبول نمی کنند و حالا تنها راه پیش رو، رئیس جمهور شدن کسی است که نه تنها در سابقه خود، اطرافیان و خانواده اش ذره ای ناپاکی اقتصادی وجود ندارد که در کارنامه اش مبارزه عملی و نه شعاری روشن و شفافی با فساد اقتصادی دیده می شود و فریادها و نعره های زیادی هم علیه او به پا خواسته است. به نظر من زاکانی فسادستیزترین کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری است. باز من چند نمونه را اشاره کنم که از نزدیک شاهد بودم:

ببینید در تاریخ جمهوری اسلامی تنها یک نماینده مجلس به نام زاکانی جسارت به خرج داد و وزیر اطلاعات را برای طرح سوال به صحن علنی مجلس کشاند که آن هم برای پیگیری مفسده ای اقتصادی و کلان بود. یک شرکتی به جرم قاچاق 4/4 میلیارد تومان در دادگاه بدوی محکوم شده بود که با نامه معاون اقتصادی سابق وزیر اطلاعات وقت ـ که همین آقای یونسی ستاد آقای روحانی است ـ گمرک شکایتش را پس گرفت و در دادگاه تبرئه شد. زاکانی طرح سوال از وزیر اطلاعات را به هیات رئیسه داد و حدود 6 ماه به او توصیه کردند که صلاح نیست وزیر در صحن حاضر شود. اما زیربار برخی به اصطلاح مصلحت سنجی ها نرفت. پیشنهاد معامله دادند نپذیرفت. تهدید کردند اثری نداشت. سوال مطرح شد و نتیجه اش هم حق با زاکانی بود که در صورت مذاکرات مجلس و در روزنامه رسمی کشور چاپ شده و موجود است.

در همین دوره هفتم مجلس یک نماینده ظاهرا اصولگرا بود که رئیس کمیسیون ما هم شد ولی با سوء استفاده از جایگاهش از یک بانک در سال 84 و 85 برای حدود 200 نفر بیش از 290 میلیارد تومان وام گرفت. دکتر زاکانی از وزیر اقتصاد وقت در صحن علنی سوال کرد و یک شکایت هم در کمیسیون اصل نود مطرح کرد تا از طریق کمیسیون هم برخورد با رانت‌خواری از درون مجلس آغاز شود، گرچه برخی از نمایندگان روی این کارش اسم خلیفه کشی گذاشتند ولی زاکانی می گفت قانون چارچوب اختیارات نمایندگان را مشخص کرده است و در صورت تخطی از چارچوب های فوق، خود نمایندگان مجلس باید جلوی متخلفین بایستند؛ جالبه که آن زمان هنوز بحث نظارت درون مجلسی هم مطرح نشده بود.

داستان مطول زاکانی و جاسبی که مثنوی هفتاد من کاغذ است و همه می دانند اگر تحقیق و تفحص مجلس هفتم نبود، زمینه کنار رفتن مدیریت فاسد قبلی فراهم نمی شد. بگذریم که آقای احمدی نژاد روی موج تنفر از این مدیریت اشرافی سوار شد و دست آخر در کنار آنها قرار گرفت. تحقیق و تفحص در مجلس زیاد انجام می شود و معمولا در یک بازه کوتاه با چند صفحه گزارش سر و ته کار جمع می شود، ولی کار دکتر زاکانی اعجاب انگیز  بود.

نزدیک به 1500 نفر دانشجو و فارغ التحصیل بسیجی در سراسر کشور به مدت حدود 2 سال نقش ایفا کردند که حدود 50 جلد در هزاران صفحه گزارش و مستندات از آن به دست آمد که نزدیک به 90 هزار برگ سند از تخلفات دانشگاه آزاد به دسته کمیته تحقیق و تفحص رسیده بود. کار ساده ای هم نبود که با جاسبی دست و پنجه نرم کنی درحالیکه رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس برادر زنش بود. در قوه قضاییه هم دادستان وقت تهران مدافعش بود. برای همین هم کارشکنی شد و گزارش تحقیق و تفحص از صحن قرائت نشد.

دکتر زاکانی در مجلس هفتم و اوایل مجلس هشتم مسئول دبیرخانه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در مجلس بود و در مجلس هشتم برای فعال کردن کمیسیون اصل 90 تغییر کمیسیون داد که با فعال شدن کمیسیون اصل 90، بررسی 400 پرونده ویژه برای 53 موضوع در دستور کار قرار گرفت و گزارش نهایی تهیه و در مسیر قانونی قرار گرفت که این 53 پرونده بالغ بر صدها میلیارد تومان ارزش مالی داشت. در مجلس هشتم در چند مورد بنده خودم ایشان را در چند موضوع همراهی کردم. در پرونده مدارک دوقلوی جعلی مرحوم کردان و آقای رحیمی مشترکا به قوه قضاییه طرح شکایت کردیم و با رای اعتماد به کردان مخالفت کرد و پای استیضاح بعدی هم ایستاد.

بنده سوالم از شما این است در بین کاندیداهای حاضر در صحنه حتی حزب اللهی های آنها و بلکه در تمام دولتهای 12 سال گذشته ـ که به تعبیر رهبری فقط شعار دادند ـ کدامیک حتی یک دهم دکتر زاکانی اهتمام عملی به مبارزه به فساد داشتند؟

 

زاکانی مصداقی کامل از رجل سیاسی، مذهبی است

در باب رجل سیاسی باید بگویم دکتر زاکانی اولا در زمان مسئولیت بسیج دانشجویی یک جریان سیاسی و انقلابی را در سراسر کشور ساماندهی کرد که الان اثراتش در سطوح مدیریت میانی کشور خود را نشان داده است. هیچ کدام از نامزدهای دیگر که در صحنه هستند این خصوصیت را ندارند که در کشور جریان ساز بوده باشند یعنی جریانی را پی ریزی کرده باشند.

ثانیا وقتی از دانشگاه‌ بیرون آمد و وارد مجلس شد از همان موقع همیشه یکی از عناصر دائمی و محوری جریان اصولگرایی کشور در حوزه عمل سیاسی بوده است. چند دوره در محوریت ستاد آبادگران و چند دوره در محوریت جبهه متحد اصولگرایان بوده است و نقش آفرینی کرده است. لذا زاکانی به دلیل فعالیت حرفه ای سیاسی در کشور و نقش آفرینی مستمر سیاسی در جریان اصولگرایی و حتی در مجلس فراتر از یک نماینده معمولی و جزء معدود سیاسیون مسلط به تعاملات سیاسی کشور است. ثالثا به سبب فعالیت تشکیلاتی چندین ساله و دبیرکلی یکی از گسترده ترین تشکلهای سیاسی کشور و نیز سفرهای متعدد به اقصی نقاط کشور، با مسائل کلان سیاسی و خرد آن در گستره کشور کاملا آشناست. اگر معنای رجل سیاسی این نیست پس چه کسی رجل سیاسی است؟

مضافا اینکه دکتر زاکانی دو دوره در مجالس هفتم و نهم به نمایندگی از مجلس شورای اسلامی به عضویت کمیسیون ماده 10 احزاب در وزارت کشور درآمد و  همچنین به جهت دو سال و نیم مسوولیت در کمیته اقتصادی و حوزه دولت و دستگاههای اجرایی در کمیسیون اصل 90 مجلس، آشنایی و اشراف کلان نسبت به ابعاد دولت به ویژه ساز و کارهای اقتصادی کشور دارد و به دلیل حضور موثر در دبیرخانه مبارزه با مفاسد اقتصادی با روشهای قانونی و عملی گره گشایی از مبارزه با مفاسد خصوصا در پیکره بزرگ دولت آشناست.

مساله رجل مذهبی بودن روشن است که منظور مجتهد و آیت الله بودن نیست، البته معدود افرادی چون شهید بهشتی و مقام معظم رهبری بودند که هم مجتهد بودند و هم فعال سیاسی حرفه ای؛ اما به نظر من کسی رجل مذهبی است که اولا به احکام فردی شرع پایبند و متدین باشد، ثانیا رفتار اجتماعی خلاف شرع نداشته باشد و ثالثا در گذشته اش چه در بیان چه در مقام عمل کارنامه ای درخشان در خدمت به اسلام و تشیع داشته باشد.

خب مقدس‌تر از بسیج دانشجویی و نزدیک‌تر به آرمان‌های اسلام ناب محمدی کدام مجموعه را می‌توان یافت؟ بالاخره اهتمام زاکانی به مسائل تربیت دینی دانشجویان لااقل در راه‌اندازی «طرح ولایت» مشخص می‌شود؛ در مجلس هم همیشه جلودار دفاع از اسلام ناب بوده و نشریه پنجره هم که لااقل دهها مقاله از خوش در آن چاپ شده کمتر انحرافی از اسلام ندارد که در بسیاری موارد به تبیین جدی اسلام ناب پرداخته و برخی تفکرات التقاطی را نقد کرده است.

 

زاکانی به معنای واقعی کلمه مدیر و مدبر است

در باب مدیریت هم ببینید آنچه که رهبر معظم انقلاب تاکید دارند و حقیقتا هم مهم است اولا شناخت صحیح و کامل از حدواندازه و جایگاه خطیر رئیس جمهور به عنوان مهمترین مقام اجرایی کشور و ثانیا دارا بودن توان اجرایی بالا و پرکاری به همراه پایبندی به عقل جمعی و تدبیر است. مفهوم فرمایش ایشان قطعا این نیست که ببینید چه کسی مقام های متعدد و عنوان دار برای خود جمع کرده است. این یک تلقی عوامانه از توان اجرایی است؛ مگر همین الان آقای مشایی که همه می دانیم صلاحیت ریاست جمهوری ندارد، دارای بیش از 25 عنوان و پست هبه شده از رئیس جمهور فعلی نیست؟

به نظر من دکتر زاکانی مدیر بودن خود را کاملا به اثبات رسانده و هر مجموعه و کاری را تحویل گرفته یا آغاز کرده با موفقیت و ایجاد تحولی بزرگ تحویل داده و به انجام رسانده است. اولا در زمان دفاع مقدس با سن کم مسوولیتهای مهمی چون جمله معاون گردان، مسئول محور «اطلاعات و عملیات» قرارگاه نجف اشرف 3، قائم‌مقام «اطلاعات و عملیات» لشگر محمّد رسول‌ا… (ص) و نهایتاً مسوولیت محور این لشگر را به عهده گرفت و به تصدیق فرماندهان خود از جمله برادرمان سردار کوثری کاملا موفق بود.

ثانیا در حال حاضر به جز یک نفر که قبلا رئیس جمهور بوده دیگران تجربه این سطح از کار اجرایی را ندارند، ثانیا اینکه زاکانی وزیر یا معاون رئیس جمهور نبوده، ما که در مجلس هستیم و دیدیم که در این هشت سال چه افراد ضعیفی آمده و برخی از سر ناچاری و برخی با لابی گری وزیر هم شده اند و فرسنگ‌ها با توان اجرایی زاکانی فاصله دارند. آیا آنها مدیرند و زاکانی نیست؟

به نظر من آنچه توانمندی یک نفر در یک مسوولیت خاص را نشان می دهد، به جز بررسی خروجی کار او، مقایسه او با دیگران در همان مسئولیت است که برای دکتر زاکانی با 14 سال فعالیت جنبش دانشجویی، مسئولیت در سازمان بسیج دانشجویی با گستره‌ای کشوری، تحقیق و تفحص با مدیریت سیستمی و نیز راه اندازی و اداره جمعیت رهپویان با دست خالی با عمل و مدیریت دیگران کاملا قابل مقایسه است. همین عرضه و توان اجرایی اش باعث شده که در جریان اصولگرایی همواره محور اجرایی قرار بگیرد. زاکانی حقیقتا مصداق این فرمایش رهبری است که: «بسیجی، آرمانگرا و بااخلاص و باگذشت و در هر میدانی تن به کار بده است؛ یک روز میدان جنگ است، به آن کار تن در می دهد، یک روز هم میدان سیاست.

چراکه هم در میدان جهاد تن به هر کاری داد و هم در میدان سیاست تن به هر کاری داد و موفق هم از عهده برآمد. ضمنا حضور موثر دکتر زاکانی در سه دوره مجلس در هیات رئیسه، کمیسیونهای مهم آموزش و تحقیقات، اصل90 و شوراها و نقش محوری در فراکسیون اصولگرایان مجلس، شناختی کامل از ساز و کارهای تعامل با مجلس را به دست داده است و این بسیار مهم است که رئیس جمهور بتواند با شناخت درست با مجلس تعامل صحیح برقرار کند و از بروز اختلافات پرهیز کند.

بنده فکر می‌کنم مدبر بودن هم معنای مهمی دارد؛ ببینید تدبیر غیر از اداره کردن و مدیریت است. تدبیر یعنی فرد مدیر باید علاوه بر اداره امور، اندیشه پیشگیری از به وجود آمدن بحران را داشته باشد و اگر بحرانی ایجاد شد، قدرت مدیریت و حل آن را داشته باشد. مدیریت مربوط به شرایط عادی و کلی است، ولی تدبیر علاوه بر شرایط عادی، پیشگیری از بروز بحران و یا قدرت اداره در شرایط بحران، قدرت تصمیم گیری و اعلام موضع در شرایط سخت و منطبق با نیاز لحظه را داشتن است.

تمام دوران فعالیت زاکانی در بحران‌های مختلف انقلاب، دفاع مقدس، دانشگاه و سیاست گذشته که همواره با تدبیر درست و مدیریت بحران صحیح از صحنه خارج شده است. حالا من مواردی از تدبیر درست دکتر زاکانی را در شرایط بحرانی و زمانی که خیلی ها تکلیف خود را نمی دانستند و نفهمیدند بیان می کنم:

در زمان قدرت جریان دوران دوم خرداد در مجلس ششم و دولتهای هفتم و هشتم، این جریان پایگاه اصلی خود برای یارگیری و اجرای چانه زنی از پایین را در دانشگاه‌ها جستجو می کرد. دکتر زاکانی توانست با تدبیر درست بسیج دانشجویی را فعال و منطقی و بدور از افراط و تفریط در مواجهه با آنها رهبری کند و در برخی موارد آنها را به انفعال بکشاند. بسیاری از مهمترین اتفاقات و بحرانهای دوران بسیج دانشجویی نظیر 18 تیر 78 و سامان دادن راهپیمایی عظیم 23 تیر 78 از دانشگاه تهران که زاکانی با پای شکسته یکی از سخنرانان اصلی آن مراسم بود، ماجرای حکم اعدام آغاجری، مقابله با عملکرد غیر اصولی و سیاست زده دفتر تحکیم وحدت قدرتمند آن دوران و نیز ماجراهای سازمان داده شده از بیرون دانشگاهها مانند مطبوعات زنجیره ای در دوران مسوولیت دکتر زاکانی در بسیج دانشجویی به خوبی مدیریت شد که نشانگر تدبیر درست او و توان مدیریت بحران بالای اوست.

دکتر زاکانی در جریان فتنه 88 نقشی موثر و فعالانه داشت؛ هم در مقابل فتنه گران موضع گیری افشاگرانه و صریح داشت؛ هم برای جداسازی مردم فریب خورده از فتنه سازان به روشنگری صحیح و بدور از افراط و تفریط اقدام کرد. سخنرانی بیست دقیقه ای زاکانی در مجلس در آن روز شلوغ تیرماه 88 که نایب رئیس مجلس از پشت تریبون کنار زده شد را از نزدیک شاهد بودم که مجلس یکپارچه سکوت شد و از گزارش و تحلیل درست زاکانی قانع شد. زاکانی در کمیته منتخب مجلس برای مذاکره با نامزدهای معترض و حامیان آنها مشارکت داشت.

یادم هست که در قضیه کوی دانشگاه 88 با هم تماس داشتیم و قرار شد من در مسجد کوی پیش بچه ها بخوابم تا احساس امنیت کنند و خودش برای آزاد دانشجویان بی تقصیر به وزارت کشور رفت و همین تدبیر درست در ان شرایط بحرانی باعث شد از فرستادن 138 دانشجوی دیگر به کهریزک جلوگیری شود. در قضیه کهریزک هم که رهبری آن را جنایت خواندند خیلی تلاش و گره گشایی کرد.

دکتر زاکانی جز اولین نفراتی بود که نسبت به حاشیه آفرینی های مختلف حلقه انحرافی اطراف رئیس جمهور روشنگری کرد و موضع به موقع و شفاف و در خط ولایت اتخاذ نمود. اما نوع مواجهه اش با دولت نهم و دهم به صورت نقد و حمایت همزمان بود. ما در مجلس بودیم و از نزدیک مشاهده کردیم و در برخی موارد هم نظر هم بودیم. مثلا در روز رای اعتمادها، از متکی و مصلحی به درستی دفاع کرد. صحت تصمیمش وقتی مشخص شد که وزیر خارجه به ناحق در سنگال برکنار شد و وزیر اطلاعات هم در ابتدای سال 90 با اصرار حلقه انحرافی برای برکناری مواجه ولی با حکم حکومتی رهبری ابقا شد که پس از آن ماجرای خانه نشینی چندروزه رئیس جمهور پیش آمد. دکتر زاکانی در مخالفت با دو وزیر دیگر هم صحبت کرد و محور مخالفت ها شده بود که ما هم او را همراهی می کردیم. با وزیر کشور شدن مرحوم کردان مخالفت کرد که متاسفانه مجلس همراهی نکرد و رای آورد ولی بعدا استیضاح و برکنار شد. با وزیر راه شدن آقای بهبهانی هم مخالف او بود، ولی تدبیر درستش در مجلس فهم نشد و رای آورد. اما بعدا استیضاح و برکنار شد و الان که پرده ها کنار رفته می بینیم که در ماجرای پرونده معروف به فساد 3000 میلیاردی چند معاون و مدیرکل زمان وزارت بهبهانی محکوم قطعی شده اند. این نوع موافقت و مخالفت های درست و اصولی قطعا از تدبیر وتحلیل درست ناشی می شود.

ما حقیقتا در میان نامزدهای کنونی کسی را سراغ نداریم که این ویژگی ها را در کنار هم داشته باشد: حضور در نقاط عطف انقلاب، دفاع مقدس، دانشگاه، مبارزه با رفتارهای غلط دولتهای سازندگی و دوم خرداد، عضویت در هیات علمی دانشگاه، فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نظیر 2 دوره حضور در هیات منصفه مطبوعات و مقابله با فتنه، انحراف و فساد. ان شاء الله که خداوند همه ما را برای انتخاب اصلح یاری کند و این فعالیت یک ماهه شما هم در زمره عبادات مقبول قرار گیرد.