شیخ یوسف صانعی نوظهور دهه 80
دگردیسی و تناقضات فاحش تئوریک و نظری در هیأت و ماهیتی دینی و مذهبی بار گرانی است که اصحاب تفکر و تحلیل را دچار بهت و تعجب میکند. مطالعه مکتوبات و تواترات فقهی و نظری و نیز بررسی نقد و نظرات سیاسی صانعی طی چند دهه گذشته تاکنون نشاندهنده آن است که وی از رهگذر گفتمان اصلاحطلبی دچار قرائتهای پارادوکسیکال و به ظاهر نو در حوزه عمل و نظر سیاسی شده است. اکنون «صانعی دهه 60» با موضعگیریهای افراطی و رادیکال خود در آن زمان چنان حالت جمود و ارتدوکسی به خود گرفته است که در جبهه دیکتاتوران نوظهور و نوگرا به عنوان «رهبری معنوی» قلمداد میشود. باقی ماندن ابهام در مورد موضعگیریهای اخیر وی نه تنها دستمایه خوش خیالیهای عناصر اپوزیسیون و بیگانگان شده بلکه باعث از دست رفتن پایگاه اجتماعی وی شده است. در این یادداشت سعی شده است تا با واکاوی دیدگاهها و انگارههای دیروز و امروز صانعی عملکرد وی در ترازوی منطقی نقد عموم قرار گیرد:
صانعی در دهه اول انقلاب
آیتالله صانعی: من به عنوان یک مسأله شرعی میگویم که تخلف از فرمان آیتالله خامنهای، گناه و معصیتی بزرگ و رد بر او... رد بر الله و موجب خروج از ولایت الله ورود بر ولایت شیطان است.» (روزنامه جمهوری 22/3/68). وی در دوران تصدی دادستانی کل کشور (61 تا 64) در مصاحبه با روزنامه اطلاعات میگوید:« تا نبض مسلمین در دست ولی فقیه نباشد، فشار و بدبختی ادامه خواهد داشت.» صانعی در دیدار با اعضای گشتهای ثارالله در جواب این سؤال که چه کنیم برخی افراد به گشتها جواب نمیدهند، میگوید:«آنها نمیتوانند بگویند، آزاد هستم. خیر. تو آزاد نیستی، تو از این آزادی میخواهی آزادی را ببری... باید اینها از شما بترسند، ضدانقلاب آنقدر باید از شما بترسد که عکس شما را ببیند فرار کند و اگر این جور شد مسلمان صددرصد هستید.» (روزنامه جمهوری 11/12/61)
دگردیسی و مخالفت با آموزههای حضرت امام(ره) از نظر بسیاری از فقیهان و کارشناسان، مکتوبات و دیدگاههای آیتالله صانعی در باب فقه و افتاء، باب بسیاری از احتیاطها را بسته است و وی پیرامون برخی قواعد مشهور میان قاطبه علما، دست به نوعی تابوشکنی و نوگرایی زده است.
1- وی صاحب کتاب«مجمعالمسائل» است که در شیوه پاسخگویی از تساهل و تسامح میرزای قمی الگو گرفته و بهزعم طرفدارانش، صانعی در باب فقه توصیه جواهر به شیخ انصاری را همواره مورد توجه قرار داده است که: «از احتیاطهای خود بکاه، زیرا دین اسلام، شریعت آسان است. «
2- برابری دیه غیر مسلمان با دیه مسلمان» و «تساوی غیرمسلمان و مسلمان در قصاص» از دیدگاههای بحث برانگیز وی در مورد غیرمسلمانان است. صانعی در حوزه زنان نیز دیدگاههای متفاوتی نسبت به حضرت امام(ره) و اکثر مراجع دارد:«عدم شرطیت مرد بودن در مرجعیت دینی، کلیه مناصب حکومتی و قضاوت» و «تساوی زن و مرد در قصاص نفس و دیه و اطراف آن» و... شاید به همین دلیل است که برخی او را یک روحانی «طرفدار فمینیسم» و «روحانی اصلاحطلب» میدانند و بدین خاطر هم در پایگاه اینترنتی دفتر وی، بیشتر کفه اختصاصی آن در مورد حقوق زنان بر جنبه عمومیاش میچربد.
3- در مورخه 22/7/86، آقای صانعی در دیدار با اعضای سازمان مجاهدین در تضادی آشکار با نظر حضرت امام(ره) میگوید:«باید تلاش کنیم به همه بفهمانیم که خدا کسی را در امور سیاسی قیم مردم قرار نداده است و خداوند مردم را حاکم بر سرنوشت خویش قرار داده است.» در حالی که حضرت امام(ره) در نامهای خطاب به نمایندگان مجلس دوم آنگونه که در صحیفه امام جلد 19 صفحه 43 آمده است، بیان میدارد:«هرچند فقهای جامعالشرایط از طرف معصومین نیابت تمام در امور شرعی و سیاسی و اجتماعی دارند و تولی امر در غیبت کبری موکول به آنان است، اما این امر غیر ولایت کبری است که مخصوص به معصوم باشد....»
4- شیخ صانعی در مصاحبهای با روزنامه اعتماد ملی مورخه 7/2/87 در تضادی دیگر با آموزههای امام راحل میگوید:«ایجاد تغییرات در قانون مجازات اسلامی ضروری است اما نه به دلیل نسخ! بلکه بر همان مبنایی که میرزای قمی فرموده که حدود تنها اختصاص به زمان حضور امام معصوم (ع) دارد.» در حالی که حضرت امام(ره) در این زمینه میفرمایند:«بدیهی است ضرورت اجرای احکام که تشکیل حکومت رسول اکرم(ص) را لازم آورده، منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست و پس از رحلت رسول اکرم (ص) هم ادامه دارد. طبق آیه شریفه، احکام اسلام محدود به زمان و مکان نیست و تا ابد باقی و لازمالاجراست»(کتاب حکومت اسلامی- حضرت امام(ره)- صفحه29)
صانعی، انتخابات دهم، «فشار از پایین، چانهزنی از بالا»
دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، فرصت خوبی بود تا آیتالله صانعی در کنار کسانی چون حسینعلی منتظری، محسن کدیور و عبدالله نوری، کانون توجه جریانات اپوزیسیون و نیز عوامل سازمان سیا و m16 انگلیس قرار بگیرد تا شاید تز انگلیسی«تفرقه بینداز و حکومت کن» توسط وی در جمهوری اسلامی موفق شود.
1- در بهمن ماه 81 در پی رفع حصر از حسینعلی منتظری، اولین روحانی است که همراه با آیتالله اردبیلی به ملاقات وی میرود.
2- در مهرماه 85 در ملاقات با اعضای طیف غیرقانونی تحکیم وحدت (علامه) میگوید:«اگر دیدید میخواهند با مذهب شما را از بین ببرند، شما هم با استفاده از مذهب مقابله کنید چرا که دفاع هم باید از جنس حمله باشد وقتی شما را به بیمذهبی متهم میکنند باید تا حدی به سمت مذهب بروید... به هر حال جنگ مذهب با مذهب است نه با بیمذهبی»
3- در مورخه 13/6/1386در دیدار با شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب میگوید:«سازمان مجاهدین که دارای سوابقی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی میباشد، میبایست با صراحت و شفافیت به اعلام مواضع در زمینه مسائل مختلف بپردازد و از دیدگاههای منتقد و مخالف نسبت به عملکرد خود هراسی نداشته باشد» در حالی که در تیرماه سال 81، متعاقب اظهارات موهن آغاجری، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در اطلاعیهای با امضای مرحوم آیتالله مشکینی، بر نامشروع بودن سازمان مجاهدین تأکید شده است.
4- ارتباطهای مستمر صانعی با سازمان مجاهدین انقلاب و عناصر ملی- مذهبی و وابستگان به گروهک غیرقانونی نهضت آزادی تا حدی بوده است که عواملی نظیر رادیو اسراییل که روزگاری صانعی و خلخالی را قاتل جوانان وطن! میخواندند امروز در سایت وزارت خارجه رژیم اسراییل از وی حمایت میکنند و او را آیتاللهالعظمی میخوانند.
صانعی پس از انتخابات
1- پس از ملاقات میرحسین موسوی با علمای قم در 20 فروردین امسال، صانعی ضمن اینکه موسوی را حاصل عمر امام خمینی(ره)! نامید با حمایت از وی، خود را همراه میرحسین موسوی در عرصه انتخابات دانست.
2- در اواخر اردیبهشتماه در دیدار با اعضای ستاد میرحسین موسوی، با انتقاد از امر به معروف و نهی از منکر پلیسی و حمایت از دانشجویان ستارهدار گفت: «اگردر نظام دو متدین داشته باشیم، قطعاً یکی از آنها میرحسین موسوی است.
3- »سه روز پس از انتخابات در نامه 25/3/88 در پاسخ به نامه میرحسین موسوی نوشت: «یقین بدانید که احقاق حقوق و احترام به رأی ملت و صیانت از انتخاب آگاهانه ملت... تنها از طریق آگاهاندن همه انسانها و ادامه آن امکانپذیر است.
4- »در مورخ 12/4/88 ضمن انتشار بیانیهای خطاب به ملت، با شروع این آیه که «... ان نصرالله قریب» در تحریک ملت شریف ایران به ادامه اعتراضات نوشت:«این اعترافات حداقل به علت زندانی بودن متهمان و شرایط خاص آنها از نظر شرعی، قانونی و عقلانی هیچ گونه ارزشی نداشته و ندارد. »
5- در مورخ 4/5/88 در پاسخ به نامه خاتمی، کروبی و میرحسین موسوی با زیر سؤال بردن مقبولیت و مشروعیت دولت و در راستای شدت و حدتبخشی به تفرقه و منتسب کردن «ظلمها و اذیتها و اعترافگیریها و دروغپردازیها» به حکومت توصیه کرد که به «نصایح خیرخواهانه هاشمی توجه کنند» دو روز بعد خبر شرکت صانعی در مراسم چهلم شهدای حوادث اخیر بر آنتن خبرگزاریها قرار گرفت.
6- در 14/5/88 در پی برگزاری دادگاههای پس از انتخابات، با انتشار بیانیهای بحرانهای پیش آمده را به حکومت نسبت داد و با زیر سؤال بردن دادگاه، همگان را به استقامت فراخواند. در این بیانیه آمده است: «به ناگهان فرزندان انقلاب به گوشههای زندان افتادند – جوانان عزیز طعم تلخ باتوم و گاز اشکآور را تجربه کردند. این همه تنها به خاطر این بود که مشروعیت انتخابات مورد پرسش واقع شده بود.
7- »در 21/5/88 در حسینیه شریف موسوی گرکان در جمع گروهی از روحانیون با عصبانیت و چهرهای پر از رنج از اصلاحطلبان به عنوان «کسانی که در رأس این نظام بودند» یاد کرد و پرسید «آیا نسبت دادن اتهام براندازی به این افراد باورکردنی است؟»
8-»مورخه 29/5/88 در جلسهای با اصلاحطلبان که در دفتر وی برگزار شد، ضمن اعلام نمایشی بودن جمهوری اسلامی و تشویق مردم به استفاده از رسانههای غربی و ابراز خوشحالی از خلوت شدن مساجد و منع مردم از حضور در مساجد، با اهانت به برخی مراجع عظام گفت: «روزی که جنتی انشاءالله بمیرد سراسر ایران چراغانی شود و مردم شادی کنند و این خیلی اثر دارد و دیگران حساب دستشان بیاید» در این جلسه به رئیس جمهور نیز به طور ضمنی لقب «حرامزادگی» داد!
9- مورخ 1/7/88 در پاسخ به نامه میرحسین موسوی با خطاب کردن میرحسین به عنوان «دوست مکرم و متعهد و یار دیرینه امام امت»، میگوید:«امیدواریم طرح و برنامه متین شما همراه با آگاهسازی بیشتر جامعه صورت گیرد. »
تا می تونید برای این پدر سوخته بزنید...ممنون