خیلی زود خبر استعفای روح الله حسینیان به تیر اول رسانه های کشور تبدیل شد؛ استعفای یکی از چهره های مطرح مجلس که ریاست فراکسیون انقلاب اسلامی را نیز عهده دار بود؛ و بعد هم سوالات جدی پشت سر هم مطرح شد که چرا؟ گو آنکه حسینیان دنبال همین چراها می گشت تا در پاسخشان از غصه هایی که ناگفته مانده بود و هر روز سینه اش را تنگ تر می کند، سخن بگوید. |
حسینیان البته با تلاش و رایزنی های گسترده نمایندگان مجلس و پس از دیدار با یک مقام بلند پایه، تقاضای استعفای خود از نمایندگی مجلس را پس گرفت؛ اما ناگفته های این استعفا انگار هنوز ناشنیده باقی مانده است. ناگفته هایی که در نامه حسینیان تنها گوشه هایی از آن رسانه ای شده بود؛ و اکنون شاید او در نشست خبری ای که وعده کرده کمی بیشتر و صریح تر از آنها سخن بگوید.
نامه حسینیان فرازهای مختلفی داشت و در عین حال کنایه هایی مختلف. گاه مخاطب رییس مجلس بود، گاه رییس جمهور، گاه نمایندگان یا همان پارلمانتاریست ها و گاه... . حسینیان در آغاز نامه از مبارزه های دیرین خود با انحرافاتی که تحت عنوان اصلاح طلبی به وقوع می پیوست سخن گفته بود و نیز از ظلم ها، فشارها، تهمتها، توهینها و تحقیرهایی که طی این سال ها دیده و شنیده. او اما استعفایش را از جنسی دیگر می دانست و گلایه اش از جایی دیگر بود. انگار با زبان بی زبانی می خواست بگوید حرف های امروزم و مشکلاتی که به چشم می بینم آن گونه است که چنین ظلم ها و فشارها و تهمت هایی در مقابلش به حساب نمی آید.
اگرچه از همان روز مطرح شدن استعفا انتقاداتی به طرح این عنوان از جانب دلسوزان کلید خورد، اما جدای از اینکه استعفا تنها راه بیان این حرف و حدیث ها بوده یا نه، اکنون باید پیکان توجه را به جانب همان ناگفته ها برد؛ ناگفته هایی که انگار در دل موضوعی به نام استعفا و حواشی آن گم شدند؛ ناگفته هایی که نه فقط حرف روح الله حسینیان که حرف انقلابیون و عدالت خواهان و ولایتمداران کشور بود. چه چیز از توهین و تحقیرها و تهمت های اصلاح طلبان هم بر حسینیان سخت تر آمده بود و او چه می خواست بگوید؟
مرور فرازهایی از این نامه شاید بخشی از ناگفته ها را برملا کند؛ البته این خود اوست که باید با صراحت بیشتر باب همه آنچه را که می خواهد، بگشاید.
حکایت پارلمانتاریست ها، آقای رییس و رییس دفترش!
«امروز خود را ناتوانتر از همیشه مییابم. هر اقدامی آغاز کردیم با رقابت پیچیده پارلمان تاریستهای حرفهای نقش بر آب شد. جناح اصلاحطلب نزد رئیس عزیزتر و ارزشیتر شدند و هر روز ما مطرودتر و بیخاصیتتر.»
در شرایطی که همه می بایست عمار یاسر می شدند، ضبط صوت شدن مد شد و کسانی که باید در جایگاه های کلیدی سپر بلای نظام و انقلاب می شدند، به تایید سخنان رهبری اکتفا کردند! و این همه در حالی بود که مشی عملی آقای رییس و بعضا هیئت رییسه مورد انتقاد نمایندگان انقلابی بود.
علی اصغر زراعی معتقد است:«عملکرد قریب به یکسال و نیم گذشته مجلس نشانگر آن است که نه فقط این قوه از همه تواناییهایش به خوبی استفاده نکرده، بلکه در مواردی با بیتدبیری و گاهی با سکوت و حتی در مواقعی با نوعی جانبداری غیرمستقیم و تضعیف جریان اصولگرایی مواجه بوده است.»
او می گوید:«نسبت به ایفای نقش اثرگذار مجلس در شرایط مختلف چه قبل و چه بعد از انتخابات، پرداختن به حواشی جریان فتنه و غفلت از علل و عوامل اصلی و جریان سازماندهی شده در این زمینه، بخشهایی از ضعفهای اساسی مجلس کنونی به شمار میرود.»
وی می افزاید:«عملکرد هیئت رئیسه فراکسیون اصولگرایان مجلس در سال اول بارها مورد اعتراض بسیاری از نمایندگان ملت قرار گرفت و روند کنونی عملکرد هیئت رئیسه این فراکسیون چندان قابل قبول نمایندگان اصولگرا نیست.»
آلیا نماینده مردم کرج نیز نظری مشابه دارد:«گلایه حسینیان از این بود که رئیس مجلس ضمن حفظ موضع بیطرفی به عنوان مدیر مجلس باید به گونهای عمل کند که جایگاه اصولگرایان که اکثریت در مجلس نقشآفرینی میکنند، کند نشود و ظرفیت عظیم اصولگرایان در مجلس خروجی و برونداد مورد انتظار مردم را داشته باشد.»
رسایی نیز با اشاره به فرازهایی از نامه حسینیان معتقد است او از تغییر رفتارهای سیاسی رییس مجلس که روزگاری در یک سنگر با حسینیان در برابر فرقه اصلاحطلب میجنگیده، زبان به شکایت گشوده و این تغییر رفتار را نشأت گرفته از تفکرات رییس دفتر آقای لاریجانی که البته مانند آقای مشایی نورافکنهای سیاسی تاکنون متوجه او نشده، میداند.
رسایی می افزاید:«جالب است شاید بسیاری از فعالان سیاسی تاکنون حتی نام رییس دفتر رییس مجلس را هم نشنیده باشند تا چه رسد به مواضع سیاسی و مبنایی وی درخصوص حوادث و فتنههای ماهها و سالهای اخیر اما مروری بر مواضع ایشان و تاثیر آن بر عملکرد همان پارلمان تاریستها از نظر حسینیان لازم و ضروری به نظر میرسد.»
اشاره رسایی شاید به این فراز از نامه روح الله حسینیان است که:«من خود را سرخورده و شکست خورده میبنیم که کسانی در دفاتر مسئولان نظام جمهوری اسلامی حاکم شدهاند که 180 درجه با رهبری نظام زاویه دارند.»
و این همه انگار قطعات یک پازل معنی دار است که وقتی در کنار هم قرار می گیرند، حاشیه امنی را هدف قرار می دهند که از چشم خیلی از اصولگرایان و به اصطلاح عدالتخواهان هم دور مانده است. عملکردی که حسینیان از آن با عنوان عملکرد پارلمانتاریست های حرفه ای سخن می گوید، در برهه های مختلف بروز و ظهور داشته و در خور تامل است. و البته جای این سوال باقی است که چرا این حاشیه همچنان امن باقی مانده است؟ چرا نگاه عدالتخواهان به این سو نرفته و چرا حکایت انقلابی گری بی دردسر رییس مجلس و هم مسلکان او توجه کسی را به خود جلب نمی کند؟ آیا پیام تبریک او به موسوی واقعیت داشت؟ اگر نداشت، چرا تکذیب نشد؟
کمیته دفاع از ملت فلسطین و ریاستش!
«من خود را موجودی شکسته خورده و سرخورده میبینم وقتی میبنیم ریاست کمیته دفاع از ملت فلسطین یکی از فتنهگرانی است که از بانیان اتهام تقلب در انتخابات بود. وقتی میبینم مجلس اصولگرا نمایندهای را برای این کمیته انتخاب میکند که تا دیروز علناً از یکی از سران فتنه دفاع میکرد و یک روز از عمرش را در راه مبارزه نگذرانده و تنها با تاجران کویتی مینشیند و برمیخیزد و رسالتش توزیع آدامس در بین نمایندگان است.»
قاسم روانبخش دبیر سیاسی هفتهنامه پرتو سخن در خصوص این جملات می گوید:«این درد است که یکی از عوامل اصلی آشوبهای بعد از انتخابات، در راس کمیته ای قرار گیرد که برای "دفاع از ملت مظلوم فلسطین " تشکیل شده اما در برابر شعار "نه غزه؛ نه لبنان " همراهان خود سکوت می کند و به خاطر این کار مواخذه نمی شود.»
روانبخش می افزاید:«در حالیکه مردم دنیا حتی غیر مسلمانان با وجود سختی ها و فشارها تلاش کردند برای حمایت از مردم مظلوم غزه خود را به این منطقه برسانند و از آنها دفاع کنند، عده ای فریب خورده و سرسپرده به بیگانگان در روز قدس علیه آرمان امام راحل (ره) شعار می دهند و داعیهداران اسلام و انقلاب و خط امام تماشاگر این تلخی هستند.»
دهقان نیز معتقد است:«با توجه به مسائل اتفاق افتاده و مواضع محتشمی در انتخابات و بعد از انتخابات باید در این زمینه فکر اساسی شود.» او همچنین ادامه می دهد:«با توجه به اتفاقات افتاده اگر محتشمی کنار برود، اشکالی پیش نمیآید چرا که وی مواضعی در انتخابات داشته که برای نظام قابل قبول نیست.»
در فضای انتخابات و دعواهای کودکانه سیاسی که البته به مواجهه با اصل نظام کشید، مسائلی رخ داد که در فضای بین المللی هم بازخوردهای نامطلوب داشت. شاید توجه به سخنان سیدحسن نصرالله در این میان راهگشا باشد. دبیرکل حزب الله لبنان در پیامی به حوادث پس از انتخابات ایران اشاره و گفت:«شعار نه غزه، نه لبنان اثر منفی زیادی داشته بویژه که رسانهها و ماهوارههای غربی این شعار را برای ایجاد ذهنیت منفی پوشش میدهند»
او همچنین ادامه داد:«بعد از انتخابات در ایران اتفاقات ناگواری افتاد که موجب خون دل و عزای ما شد و بسیاری افراد از سراسر جهان تماس گرفته و گریه میکردند چون ما هویت خودمان را با هویت نظام جمهوری اسلامی یکسان میدانیم»
و این همه البته در حالی بود که آقای محتشمی پور خود جزو بانیان غائله به شمار می آمد؛ کسی که اکنون گویا نظر مجلس اصولگرا همچنان بر تایید ادامه ریاستش بر کمیته دفاع از ملت فلسطین است!
دفتر یکی از مسئولان جمهوری اسلامی
«امروز میبینیم دهها نشریه با حمایت بیتالمال تمام ارزشهای اخلاقی و سیاسی امت حزبالله را زیر ضربات خود گرفتهاند. وقتی از ریشه اینها تحقیق میشود میبینیم هر دستهای از اینها از دفتر یکی از مسئولان جمهوری اسلامی سیراب میگردند.»
اگر چه برای این فراز از نامه حسینیان می توان مصداق های روشنی پیدا کرد، اما شاید بهتر باشد، او خود مقصود خود را در این خصوص شرح دهد و صریح تر بگوید که با پشتوانه دفتر کدام مسئول ارزش های اخلاقی و سیاسی امت حزب الله هدف قرار داده شده است. آیا مقصود او روزنامه ها و رسانه های نزدیک به رییس مجلس است یا نشریاتی که به اصطلاح در حمایت از دکتر احمدی نژاد اما در واقع علیه او منتشر می شود؟
روانبخش در این زمینه می گوید:«وقتی انسان می شنود در کشور اسلامی از سوی دفتر برخی شخصیتهای مطرح از روزنامههایی حمایتهای مالی و سیاسی می شود که شب و روز علیه اسلام، انقلاب، نظام مطلب می نویسند و ولایت فقیه و مرجعیت را هدف آماج خود قرار داده اند و عکس العملی هم از مجلس در برابر این اقدامات نمی شود، حق دارد ابراز تاثر کند.»
رییس دفتر رییس جمهور
«امروز مردمی که دنبال صد هزار تومان وام میگردند ناگهان چشم باز میکنند دهها میلیون تومان بیتالمال به جیب هنرپیشههایی میریزد که نه دل در گرو اسلام دارند و نه در گرو حتی این کشور و بدتر ناگهان تصویر آنها را در کنار هم باید شاهد باشیم و هیچکس هم اخم نکند؟»
موضوع مشایی از همان آغاز بهانه ای شد برای آنان که می خواستند در جریان اصولگرا خود را اثبات کنند. کسانی که هر روز به بهانه ای در سایت ها و نشریات خود از مشایی تیتر یک ساختند و تمام تلاش خود را کردند که چند مشایی دیگر هم برای دولت درست کنند. برخی انتقادات از او البته به جا بود و برخی دیگر هرگز. البته نباید شیطنت های رسانه ای را در این میان نادیده گرفت. شیطنت هایی که شاید در ماجرای حضرت نوح هم بروز و ظهور داشت.
روی سخن حسینیان در اینجا به رییس دفتر رییس جمهور و سازمان میراث فرهنگی است. این سازمان مبلغ 80 میلیون وام به نمایشگاه عکس هدیه تهرانی اختصاص داد. به دنبال بالا گرفتن انتقادات از این سازمان بود که سخنگوی سازمان میراث فرهنگی توضیحاتی را ارائه کرد.
محسنی درباره دلیل حمایت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از نمایشگاه عکس هدیه تهرانی که وجه میراثی یا گردشگری ندارد گفت:«این حمایت به دنبال انتخاب نام "آبانگان" برای نمایشگاه عکس او و تلاش سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای معرفی جشن ایرانی آبانگان در ستایش آب انجام شده است. گذشته از این، سازمان در این اقدام از یک هنرمند حمایت کرده است که لزوما کارهایش نباید وجه میراثی داشته باشد.»
محسنی با بیان اینکه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از طرحهای فرهنگی فعالان عرصهی هنر و فرهنگ استقبال میکند، ادامه داد:«با راهاندازی صندوق حمایت از فعالان فرهنگی و هنری، هنرمندان طرحها و ایدههایشان را میتوانند به صندوق ارائه کنند تا سازمان از طرق مختلف و نه لزوما سرمایهگذاری مالی از آنها حمایت کند.»
وام 80 میلیونی به هدیه تهرانی در کنار عکس هایی که از مشایی در دیدار از نمایشگاه و همراه هدیه تهرانی منتشر شد، باب انتقادات را بیش از پیش گشود. و این همه البته موضوعی است که حسینیان از آن گلایه مند است.
مظلومیت بسیج و نیروی انتظامی
«امروز بسیج و نیروهای انتظامی که در جریان فتنههای اخیر در خط مقدم علیه مزدوران آمریکایی میجنگیدند تا از امنیت مردم دفاع کنند به بهانه تخلف چند نفر (که باید هم برخورد شود) اینان با تمام وجود مورد تحقیر و ظلم دادگاههای نظامی قرار میگیرند، تمام بدنه تحت تعقیب قرار میگیرند. فرماندهان مورد اذیت و توهین قرار میگیرند؛ ولی هیچ کس دفاعی نمیکند و هیچکس نمیپرسد نیرویی که میخواهد از امنیت مردم و ارکان نظام دفاع کند با این روحیه زخم خورده چگونه و چرا؟»
عبدالحسین ناصری سخنگوی کمیسیون سیاست داخلی و شوراها در مورد نامه حسینیان می گوید:«آقای حسینیان موارد مختلفی را در استعفانامه اش ذکر کرده، ولی مهمترین فراز آن برخورد با حافظان نظم و امنیت (ناجا و بسیج) به جای برخورد قاطع با آشوبگران است.»
او ادامه می دهد:«اعتراض آقای حسینیان به نحوه برخورد دستگاه قضائی با نیروهای انتظامی دغدغه و مورد اعتراض بسیاری از نمایندگان ملت است و کمیسیون سیاست داخلی مجلس هم وزیر دادگستری را برای پاسخگویی در این زمینه به مجلس فراخواند و از عملکرد ناجا هم برای برخورد با آشوبگران تقدیر کردیم.»
ناصری می افزاید:«اگر خواهان آرامش هستیم باید جلوی اغتشاشات را بگیریم و حافظان امنیت را تقویت کنیم اما متاسفانه در روز عاشورا که عدهای آشوبگر در تهران با حرمت شکنی عزاداری سید و سالار شهیدان دست به اغتشاش زدند، دستگاه قضائی سردار رجب زاده فرمانده انتظامی تهران بزرگ که باید نیروهای میدانی خود را در برخورد با هنجارشکنان ساماندهی می کرد، احضار و دو ساعت و نیم معطل کرد که باید شخصی که این کار را کرده، پاسخگو باشد.»
وقتی اغتشاشات بالا گرفت دیگر کسی نپرسید که با جمعی که راهپیمایی به اصطلاح مسالمت آمیزشان در خیابان آزادی به کشته شدن مادر و فرزند کشید و در حمله به پایگاه بسیج نیز چندین کشته و مجروح شدند، چه باید کرد؟ با کسانی که به اموال عمومی یورش می برند چه باید کرد؟ با کسانی که علیه نظام، امام و انقلاب شعار می دهند چه باید کرد؟
اکنون که پز روشنفکری کار را به آنجا رسانده که انگار سلطنت طلب ها هم فرزندان ملت هستند و باید به آغوش ایران برگردند و... طبیعی است که در این میان بسیج و نیروی انتظامی که بدیهی ترین وظیفهشان دفاع از امنیت شهر است، مظلوم می مانند.
کسانی که اصل آتش را برافروختند و همه این ماجراها را به راه انداختند، در آرامش کامل به سر می برند و حتی برخی از متهم دانستن آنها هم اکراه دارند! آن وقت دغدغه مسئولین چند تخطی در فلان دستگاه و فلان نیرو می شود. در حالی که رهبر انقلاب اتفاقا برای همین افراد بحث اصلی و فرعی کردن مسائل بعد از انتخابات را پیش کشیدند و تصریح کردند که بزرگترین جرم زیر سوال بردن اصل انتخابات بود. البته باید به تخلفات رسیدگی کرد؛ اما نباید داستان را وارونه به تماشا نشست.
و دست آخر اینکه:
حرف ها و حدیث ها در خصوص فرازهای گذرای نامه حسینیان باقی است و البته طبیعی است که او حرف هایی فراتر از آنچه در نامه آورده هم داشته باشد. بعد از انتخابات فضایی ایجاد شد که برای برخی حاشیه امن آفرید؛ برخی انتقادات وارد به دولت نیز برای برخی که مترصد بهره برداری سیاسی بودند، زمینه های لازم را ایجاد کرد. و اکنون از پس همه این روزها شاید بسط واگویه هایی از این جنس بتواند گره از فضای مغشوش کنونی بگشاید و واقعیت های پنهان را شفاف کند.