آشتی علی مطهری و محسن کدیور در مقوله ولایت فقیه

جالب است که استاد مسلم مغالطه و تحریف در جبهه ضدانقلاب، یعنی محسن کدیور که صراحتا از آرزوی خود برای سقوط نظام جمهوری اسلامی دم می زند هم برای اثبات نظرات خود در رد ولایت فقیه به همین مستمسک چنگ می زند و اختیارات ولی فقیه را از حد وکالت فقیه هم نازلتر معرفی می کند و به نظارت فقیه اکتفاء می نماید!

در تاریخ فقه شیعه به دفعات پیش آمده که با عوض شدن دوره ای و ایجاد رخدادهای جدید در نظرات فقهاء آن دوره تغییرات گسترده ای ایجاد شده است و یا اینکه نظر آنان به مسائل جدیدی جلب شده است. یکی از نمونه های بارز این مسئله مقوله حکومت اسلامی است که با فراهم آمدن شرایط دخالت علما در حکومت در زمان صفویه و قاجاریه، در کتب فقهی به این مسئله بصورت بسیار مفصل تری پرداخته شد.

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) که پس از هزار و چندصد سال زمینه حکومت فقها و نزدیکترین مردمان به پیامبر و ائمه اطهار(ع) را فراهم ساخت سرعت این ایجاد و تغییر نظرات را بسیار افزون تر ساخت بطوریکه بودند برخی از فقهای بزرگوار که وقتی اصل مربوط به ولایت فقیه در قانون اساسی گنجانده شد در نطقی آتشین آن روز را روز سیاه ملت ایران معرفی نمود و بعد از گذشت چند سال و تطبیق یافته های فقهی بر مسائل عملی کشور و مشاهده برکات بسیار زیاد مدل حکومتی ولایت فقیه، خود تبدیل به یکی از مبلغان آن شدند.

شهیدمطهری یکی از افرادی بود که نظرات خاصی در باب ولایت فقیه داشتند و البته تا خود را به جای آن معلم شهید نگذاریم نمی توانیم درک کنیم که علت این گونه موضعگیری چه بوده است. البته تعداد آثار صوتی و نوشتاری که از ایشان در باب ولایت فقیه به ما رسیده است بعلت عمر بسیار کوتاه شهیدمطهری پس از انقلاب و درک شرایط آن، محدود و ناچیز است.

در آن موعد دعوی بر سر اصل ولایت فقیه بود و ایشان ضمن پذیرش قطعی مقوله ولایت فقیه، شان ولایت فقیه را صرفا نظارت و ایدئولوگ بودن قلمداد می نماید و تازه چندسال پس از شهادت ایشان بیشتر فقها و صاحبنظران پذیرفتند که وجود ولایت فقیه ضروری است لکن تنها در مقوله فتوی و قضا و نه در امر مدیریت و حکومت؛ دعوا از لزوم بود و نبود ولایت فقیه تبدیل شد به دعوا بر سر ولایت مطلقه یا ولایت حسبه(مقیده). علاوه براین آنچه از نوشته های شهید مطهری بر می آید آن است که ایشان مقصود از این نظارت را نظارت استصوابی(همراه با دخالت در امور) و نه استطلاعی می دانند. 

بنابراین استناد به شهیدمطهری در مقوله ولایت فقیه در حالیکه ایشان کمتر از 3ماه از عمر انقلاب اسلامی را درک کردند و با وجود مخالفین و موافقینی که در مسئله ولایت فقیه بصورت بسیار عمیقتر و به روزتری تحلیل و موشکافی نمودند، صحیح و کامل، نیست. علاوه بر این با وجود تصریحی که در سخنان و سیره عملی امام خمینی و امام خامنه ای وجود و نیز صراحتی که در قانون اساسی در این باره وجود دارد کاری که فرزند پرمدعای شهیدمطهری در این مقطع -که بسیاری از مباحث علمی و تئوریک در این باره به لجنزار سیاست بازی کشیده شده-  در استناد به سخنان پدر راجع به نظارت فقیه انجام داد، موجه به نظر نمی رسد و آنچه به ذهن متبادر می شود که علی مطهری با پیش کشیدن مقوله نظارت فقیه در موقعیت فعلی مقاصد خاصی را دنبال می کند و البته این تبادر ذهنی علت موضعگیریهای عجیب و غریب قبلی وی را تا حد زیادی روشن می سازد.

جالب است که استاد مسلم مغالطه و تحریف در جبهه ضدانقلاب، یعنی محسن کدیور که صراحتا از آرزوی خود برای سقوط نظام جمهوری اسلامی دم می زند هم برای اثبات نظرات خود در رد ولایت فقیه به همین مستمسک چنگ می زند و اختیارات ولی فقیه را از حد وکالت فقیه هم نازلتر معرفی می کند و به نظارت فقیه اکتفاء می نماید!